English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3103 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it occasioned his death U باعث مرگ اوشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
drinking was his ruin U باعث خرابی اوشد
Other Matches
cause U باعث
causes U باعث
incentives U باعث
incentive U باعث
causing U باعث
author U باعث
author U باعث شدن
touch off <idiom> U باعث انفجارشدن
take its toll <idiom> U باعث ویرانی
set off <idiom> U باعث انفجارشدن
make U باعث شدن
productive of annoyance U باعث زحمت
motive U محرک باعث
motives U محرک باعث
to give rise to U باعث شدن
it will give rise to a quarrel U باعث دعواخواهد شد
to give birth to U باعث شدن
vibrative U باعث ارتعاش
give rise to U باعث شدن
vibratory U باعث ارتعاش
makes U باعث شدن
My pleasure. U باعث افتخار من است.
With pleasure. U باعث افتخار من است.
do out of <idiom> U باعث از دست دادن
get (someone) down <idiom> U باعث ناراحتی شدن
It is to our credit. U باعث روسفیدی ماست
occasion U تصادف باعث شدن
it provokes laughter U باعث خنده است
to cavse to see U باعث دیدن شدن
give rise to <idiom> U باعث کاری شدن
occasions U تصادف باعث شدن
put through the wringer <idiom> U باعث استرسزیاد شدن
occasioned U تصادف باعث شدن
knock oneself out <idiom> U باعث تلاش فراوان
turn one's stomach <idiom> U باعث حال به هم خوردگی
occasioning U تصادف باعث شدن
step on one's toes <idiom> U باعث رنجش شدن
makes U باعث شدن وادار یا مجبورکردن
having U باعث انجام کاری شدن
hemagglutinate U باعث انعقاد خون شدن
have U باعث انجام کاری شدن
occasion U سبب موقعیت باعث شدن
occasioned U سبب موقعیت باعث شدن
swirls U گشتن باعث چرخش شدن
swirling U گشتن باعث چرخش شدن
swirled U گشتن باعث چرخش شدن
swirl U گشتن باعث چرخش شدن
occasioning U سبب موقعیت باعث شدن
casus belli U عمل خصمانه باعث جنگ
allergen U مادهای که باعث حساسیت میشود
make U باعث شدن وادار یا مجبورکردن
put on the map <idiom> U باعث معروف شدن مکانی
get through to <idiom> U باعث فهمیدن کسی شود
give pause to <idiom> U باعث توقف وفکر شدن
give to understand <idiom> U باعث فهم کسی شدن
make out <idiom> U باعث اعتماد،اثبات شخص
step up <idiom> U باعث سریع شدن چیزی
knock the living daylights out of someone <idiom> U باعث غش کردن کسی شدن
stir up a hornet's nest <idiom> U باعث عصبانیت مردم شدن
shut up U باعث وقفه در تکلم شدن
throw back U باعث تاخیر شدن رجعت
occasions U سبب موقعیت باعث شدن
keep (someone) up <idiom> U باعث بیخوابی شدن ،بیدار نگهداشتن
have the last laugh <idiom> U باعث احمق بنظر رسیدن شخص
q fever U تب کیو که باعث ذات الریه میشود
bring the house down <idiom> U باعث خنده زیاد دربین تماشاچیان
businesses U که باعث میشود یک تجارت کار باشد
crack the whip <idiom> U باعث سخت کارکردن شخصی شدن
business U که باعث میشود یک تجارت کار باشد
avalanche U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
definition U کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
bias U وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
biases U وضع نامنظم گوی که باعث چرخیدن ان میشود
to show somebody up [by behaving badly] U باعث خجالت کسی شدن [با رفتار بد خود]
drives U باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
pep talk <idiom> U صحبتی که باعث ایجاد انگیزه درفرد شود
type ahead U ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
air one's dirty laundry (linen) in public <idiom> U مسئلهای که فاش شدنش باعث ناراحتی شود
glitches U هر چیزی که باعث قط ع ناگهانی کامپیوتر یا وسیله شود
drive U باعث کار کردن یک نوار یا دیسک شدن
glitch U هر چیزی که باعث قط ع ناگهانی کامپیوتر یا وسیله شود
definitions U کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
transfer payment U پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
avalanches U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
hemolyze U باعث تجزیه گویچه سرخ خون شدن
wrong-foot باعث بر هم خوردن تعادل حریف در یک بازی ورزشی شدن.
bounces U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
fatal error U خطایی در برنامه یا وسیله که باعث آسیب سیستم میشود
backspace U کلیدی که باعث برگشت یک واحد به عقب یا چپ نشانه گر میشود
bounced U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
hang up <idiom> U جایی دردریافتی تلفن که باعث قطع تماس میشود
levels U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
levelled U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
level U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
leveled U کمیت بیتها که باعث سیگنال دیجیتالی ارسالی شوند
Absence makes the heart grow fonder. <proverb> U جدایى و دورى , باعث افزایش علاقه و دوستى مى شود.
bounce U جلوگیری از تماس با کلید که باعث چندین برخورد میشود
series U 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
fused U رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
templates U دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
template U دستوری که باعث تنظیم توابع یا دستورات دیگر میشود
fuse U رسم جریان بالا که باعث آب شدن فیوز میشود
action U که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
ctrl U انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
hit U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
This law wI'll be a disincentive to foreign investors. U این قانون باعث سردی سرمایه گذاران خارجی خواهد شد
logical U خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
turpis causa U عوض نامشروع و غیر قانونی که باعث فساد عقد میشود
dry contact U اتصال الکتریکی غلط که باعث خطای تمام نشدنی میشود
backspace U کدی که باعث یک واحد برگشت نشانه گر در صفحه نمایش میشود
CTR U انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
hits U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
over voltage protection U وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
actions U که باعث میشود نشانه گر به میله عمل در بالای صفحه برود
in off U به کیسه انداختن گوی بیلیاردکه باعث کاستن امتیاز میشود
rung U [تکه ای افقی که باعث قویتر شدن ساختار سندلی میشود]
leg before U ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
yips U هیجان و نگرانی از فشارروحی مسابقه که باعث بازی غلط میشود
hitting U دوره کوتاه اختلال در خط ارتباطی که باعث خرابی داده میشود
delta clock U مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
bell character U کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
dead U دستوربرنامه کار یا خطایی که باعث توقف برنامه بدون بهبود میشود
dead U کلیدهای صفحه کلید که باعث رویدادن یک عمل می شوند مثل Shift
minimal tree U درختی که گرههای ترمینالی ان مرتب شده تا باعث عملکردبهینه ان درخت شوند
In the long run fatty food makes your arteries clog up. U در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
non breaking space U حرف فاصله که باعث میشود و کلمه توسط خط شکسته جدا نشوند
estopel U عملی که باعث میشود عامل از طرح دعوی یاادعا یا تکذیب و انکار
returning U دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
memoranda U ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود
polarized U ورودی ای که خصوصیتی دارد که باعث میشود فقط به یک طریق وارد سوکت شود
memorandum U ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود
catastrophic error U مشکلی که باعث ایجاد آسیب در برنامه یا پاک شدن ناگهانی فایل ها میشود
memorandums U ست و استطلاع از طرقی غیراز ارسال این نامه باعث تضییع وقت میشود
returns U دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
res inter alios U debet non actaalterinocere تعهدات دو جانبه باعث اضرار شخص ثالث نمیتواند بشود
plea in abatement U دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
autoscore U در پردازش کلمه دستورالعملی است که باعث میشود تا زیر متن خط کشیده شود
returned U دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return U دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
aggregate U دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
aggregates U دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
halt U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halt U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halted U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halted U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
halts U دستور برنامه از کاربر یا خطایی که باعث توقف برناه بدون ترمیم میشود
halts U دستور برنامهای که باعث توقف CPU میشود. تا وقتی که مجددا تنظیم شود
vector U که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vectors U که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
ACPI U که باعث میشود سیستم عامل به طور خودکار سخت افزار مناسب را تشخیص دهد
caps U کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
dragging U روشی که باعث میشودتصویر گرافیکی نمایش داده شده با مکان نما حرکت کند
DoubleSpace U برنامه نرم افزاری که بخشی از DOS-MS است و باعث فشرده سازی دیسک میشود
burn out U گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
scsi U پیشرفتی که باعث افزایش نرخ ارسال داده نسبت به مشخصات اصلی JCSI میشود
to open a can of worms <idiom> U چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
capitals U کلیدی روی صفحه کلید که باعث میشود همه حروف بزرگ نوشته شوند
to stir up a hornet's nest <idiom> U چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
to poke one's head into a hornets' nest <idiom> U چیزی که باعث وخیم تر شدن موقعیت و ایجاد دردسر حل نشدنی بشود [اصطلاح مجازی]
LSD U لیسرجیک اسید دی اتیل آمید [دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
ditches U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditched U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
policy of contianment U سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
ditch U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
running down case U دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
terminator U ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
flutter U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttered U کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
draw U ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
draws U ضربهای که باعث برگشتن گوی بیلیاردپس از برخورد میشود حذف اسب از دور مسابقه کشیدن زه
antibiotics U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
antibiotic U مادهای که از بعضی موجودات ذره بینی بدست میاید و باعث کشتن میکربهای دیگر میشود
cruelty U عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
antihistamine U موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
reactive mode U حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
blade cuff U قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
common nuisance U منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
kelly U قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
alphaphotographic U آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
glitch U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
french revolution U انقلابی که درسال 9871 در فرانسه اتفاق افتاد و باعث امحاء سیستم فئودالی و انتقال قدرت حاکمه به طبقه بورژوا شد
surged U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surge U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
flat U بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
surges U وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
flattest U بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
androgen U هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
crab U عصبانی شدن باعث تحریک وعصبانیت شدن ادم ترشرو
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
Training makes the memory absorb more. U آموزش [ورزش حافظه] باعث می شود که حافظه بیشترجذب کند.
crabs U عصبانی شدن باعث تحریک وعصبانیت شدن ادم ترشرو
trends U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trend U مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
dragged U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
jitter U خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
drags U به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
Recent search history Forum search
1che chizi baes gerefteg galb mishavad
1If he had gone back,it would have been brought disgrace on the family.
3she brought disgrace on the family.
2او باعث ننگ شغل قضاوت است
2او باعث ننگ شغل قضاوت است
1ٌٌwich road user has caused a hazard?
1coffee table conversation piece
2crucification
1Otherwise, throw in a rimshot hit every now and then
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com